واقعاً معلوم نیست که چرا مجبوریم برای یک اقدام فرهنگی در راستای احیای ارزش های دینی و ملی اینقدر نیاز به توجیه و دلیل باشد و حال آنکه بسیاری از راهکارهای و پیشنهادهای غربی برای بسیاری از به اصطلاح روشنفکران و اصلاح طلبان ما لازمالاجراست و نیاز به هیچ تطبیقی ندارد.
اقدام اخیر دکتر قالیباف مبنی بر جداسازی محیط کار زنان در شهرداری تهران که در درجه اول هدفی جز تکریم شخصیت زن ندارد با هجمه ای وسیع از سوی رسانههای معاند و برخی از اصلاح طلبان قرار گرفته است و دلایلی در رد این طرح ارزشمند میآورند که نقض آن دلایل حتی در کشورهای غربی نیز سالها پیش از این به وقوع پیوسته است.
از جمله هم صداییها و اشتراکات اصلاح طلبان با رسانههای بیگانه، القا این موضوع است که حضور هم زمان مرد و زن در محیط کار، سالها و دههها در غرب سابقه دارد و این مسئله هیچ مشکلی برای آنها فراهم نیاورده است و حتی در بعضی موارد افزایش بازدهی را نیز به همراه داشته است.
رادیو فردا در مقالهای با عنوان «چهار توجیه غیرمذهبی جدایی جنسیتی» به قلم مجید محمدی مدعی شد «نهادهای عمومی و دولتی جمهوری اسلامی در دور تازهای از تفکیکهای جنسیتی در جهت راضی کردن رهبر جمهوری اسلامی از خود به توجیه این موضوع با تمسک به ارزشهای مختلف انسانی و عقلانی و سنتی میپردازند».
رادیو فردا در مورد غیر منطقی بودن این طرح نوشت:
«امروز در همه نقاط دنیا (بهجز عراق تحت داعش و عربستان سعودی و قبلاً افغانستان تحت طالبان) زنان همدوش با مردان کار میکنند و اختلاط آنها در محیط کار برای زنان بیحرمتی یا منجر به بیحرمتی تلقی نمیشود. همانطور که ممکن است یک مرد در محیط کار به زنی متلک بگوید یک مرد ممکن است با مرد همکار خود به ضرب و شتم بپردازد. راهحل جدا کردن محیط کار اینها از هم نیست.»
این ادعای رادیو زمانه در حالی مطرح میشود که زنان در جوامع غربی قربانی شماره یک آزار جنسی در محیط کار هستند تا جایی که گیدنز (نویسنده کتاب معروف جامعه شناسی)، آزار جنسی زنان را در محیط کار در غرب، پدیده ای «بسیار معمول» دانسته است و به گفته او، آزار جنسی بخش بزرگی از زنان شاغلِ حقوق بگیر را مستقیماً تحت تأثیر قرار میدهد. از جهتی همه زنان قربانیان تجاوز جنسی هستند، زیرا ناچارند احتیاطهای خاصی برای حفاظت خود به عمل آورند و با ترسِ تجاوز جنسی زندگی کنند.
آزاد جنسی علیه زنان در محیطهای کاری در کشورهای غربی در سطوح مختلفی صورت میپذیرد که در ذیل به تعدادی از آنها اشاره میشود.
آزار جنسی زنان آمریکایی و اروپایی در محیط کار
از جمله مشکلاتی که محیط کار برای زنان اروپایی و آمریکایی ایجاد نموده است، تجاوز و سوء استفاده جنسی از آنان را به یک اپیدمی تبدیل کرده است. «رنکن کپل» در گزارش سازمان بین المللی کار (در سال 1998) مینویسد:
«برپایه گزارشهای شخصی، تخمین زده شده است که در انگلستان از هر ده زن، هفت نفر در دوره زندگی شغل خود به مدتی طولانی دچار آزار جنسی میگردند. آزار جنسی ممکن است رویدادی منفرد یا الگوی رفتاری پیوسته و ثابت باشد. در حالت اخیر، زنان غالباً در حفظ آهنگ معمول کار خویش با دشواری روبه رو میشوند. ممکن است مرخصی استعلاجی بگیرند یا به کلی از کارشان دست بکشند.»
اما آزار جنسی زنان در محیطهای کاری تنها مختص جزیره نمیشود و به گزارش رادیو فرانسه، بر اساس یک نظرسنجی از هر 5 زنی که در فرانسه مشغول به کار هستند یک نفر در محل کار خود مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرد.
تصویر اعتراض به تجاوز جنسی در محیط های کاری در کشورهای اروپایی
از اروپا که بگذریم به آمریکا میرسیم که در این کشور کار از آزار جنسی گذشته است و قتل زنان در محیطهای کاری به امری متداول تبدیل شده است
روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی در سال 1990 در این باره نوشت:
«کاترین بل متخصص بیماریهای مسری در مؤسسه ملی ایمنی شغلی و تندرستی امریکا معتقد است: اگر زنی در محیط کار و بر اثر جراحات وارد شده فوت کرد، مطمئن باشید که وی را به قتل رساندهاند. شمار زنان سیاه پوستی که در محیط کار کشته میشوند، دو برابر زنان سفید پوست است. شمار زنان سیاه پوست که هر سال به قتل میرسند، چهار برابر زنان سفید پوست است؛ اما احتمال به قتل رسیدن زنان سفید پوست، در ارتش بیشتر است.
آزار جنسی زنان در ارتش
تجاوز به زنان ارتشی در ارتشهای غربی نیز یک اپیدمی خطرناک برای زنان است که متأسفانه به دلیل تابوهای اجتماعی بسیاری از این موارد حتی به گوش کسی هم نمیرسد.
ماریسلا گازمن، از نظامیان زن ارتش آمریکاست که از سال 1998 تا 2002 بهعنوان تکنسین رایانه در جزیره دیه گو گارسیا و سپس در ناپل ایتالیا خدمت کرد. وی در یکی از اردوگاههای نظامی آمریکا برای اولین بار مورد تجاوز قرار گرفت اما ترس و وحشت وی از افشای این موضوع سبب شد برای همیشه این مسئله را مخفی نگه دارد.
گازمن در گفتگو با متخصصان بیماریهای روانی گفت از زمان حضور زنان در ارتش آمریکا موضوع تجاوز و خشونتهای جنسی علیه آنان وجود داشته و در آینده هم ادامه دارد و نکته مهم اینجاست که از میان شمار بسیار زیاد تعداد اندکی از قربانیان تجاوز جنسی به خود جرات میدهند که در این باره صحبت کنند در حالی که بسیاری از قربانیان اساساً سکوت میکنند و قربانی بی تفاوتی حاکم بر خشونتهای جنسی در ارتش این کشور شدهاند.
نکته عجیب تر اینجاست که حتی هنجارهای موجود در ارتش آمریکا و قوانین این کشور نیز اهمیت چندانی به این آزار جنسی زنان نمیدهد و «مایلا هیدر» از نظامیان آمریکایی که در ارتش مورد تجاوز جنسی قرار گرفت، در این رابطه میگوید:
«فرمانده واحد نظامی محل خدمت من، از این موضوع مطلع شد اما هیچ اقدامی صورت نداد، زیرا سربازان برای داشتن سابقه درخشان در دوران خدمت، نمیتوانند موارد تجاوز و آزارهای جنسی را به فرماندهان گزارش کنند.»
اوضاع نا به سامان حقوقی در حمایت از زنان آسیب دیده در ارتش فرانسه هم مشابهت دارد و به نوشته "گاردین" بر اساس یافتههای یک نظرسنجی از هر 6 قربانی در ارتش فرانسه 3 قربانی مربوط به جرایمی جنسی است. "رویترز" در این باره نوشته است سیستم قضایی فرانسه و قوانین این کشور در تعریف جرم و جنایت جنسی بیش از حد مبهم بوده است.
سوء استفاده از زنان در محیطهای آموزشی
اما این پایان ماجرا نیست و آزار جنسی زنان در کشورهای عمومی و نهادهای عمومی آن سری دراز دارد و حتی محیطهای آکادمیک نیز از این آسیب به دور نماندهاند.
روابط جنسی در محیطهای آموزشی بخصوص وقتی بین مربیان و دانش آموزان و دانشجویان اتفاق میافتد از حساسیت خاصی برخوردار است.
در دو سه مطالعه مختلف توسط انجمن زنان دانشگاهی آمریکا در ایالات متحده بین 10 تا 38 درصد از دانشجویان حداقل یک بار تحت توجهات جنسی ناخواسته از سوی کارمندان محل آموزش خود قرار داشتهاند. در یک بررسی در 2002 میلادی حدود 60 درصد از زنان و مردان دانشجو مورد بررسی قرار گرفتن در معرض آزار جنسی از سوی دیگران – منجمله همکلاسیهای خود – را مورد تأیید قرار دادند.
راه حل چیست؟
آزار دیدن زنان در محیطهای مختلط مسئله ای است که در غرب مورد بررسیهای فراوان قرار گرفته است و آنها نیز با عبور از راهکارهایی چون آموزش، کنترل، نظارت و... دریافتهاند که بهترین راهکار تفکیک زنان تا حد ممکن است.
برای نمونه بانوان در شهرهایی مانند مکزیکو سیتی (مکزیک)، توکیو (ژاپن)، نیویورک (آمریکا)، ریودوژانیرو (برزیل)، دهلی نو (هند) و چند شهر و کشور دیگر دنیا از آزار و اذیت جنسی در فضای مترو رنج میبرند. ولی این نارضایتی معمولاً خاموش مانده است. سختی کنترل آزار جنسی در فضای مترو، برای نیروهای امنیتی کار دشواری است و به همین دلیل است که امروزه بسیاری از کشورها، مانند، برزیل، بلاروس، فیلیپین، مکزیک، هند، مصر، اندونزی، مالزی، امارات، تایوان، و ژاپن به این نتیجه رسیدهاند که واگن مخصوص خانمها راه حل خوبی برای این مشکل است.